... حس ِ پنهان
زینبم برخیز! قامت بلند کن.. سایه برافراز ... بر دل ملتهب و به ظاهر آرام حسین.. بر آفتاب تابیده بر صورت دخترکان... بر سجاده بایست و عروج ده دلت را... تا عــــــــــــــــرش... تا فرصت هست... تا هنوز کمر خم نکرده ای... دستانت را در قامت نماز به قنوت ببر... و در جامه ی سبز دعا برادرت را به خدا بسپار... خواهرم... سرو را همیشه عادت به راست قامت دیدن است... تو اگر بشکنی همه ی اهل خیام فرو می ریزند... پایان ماجرا تا خود توست... دل لرزانت، کائنات را می لرزاند... چشمان اشک بارت روحم را به موج و تلاطم می اندازد... کــ ــــ ـــوه صـــــــــبر مــ ـــ ــن! نمازت... نجوایت...زمزمه هایت چقـــــــــــــــــــــدر دیدنی ست! زینب...
Design By : Pichak |