... حس ِ پنهان
گاهی فاصله ی زیادی بین علاقه و خوشبختی نمی ماند . . . چه بخواهی چه نخواهی بین علاقه ی حقیقی و خودخواهی درحال رفت و برگشتی،یک وقت میبینی گریزی از رها کردن نیست. باید رفت برای خوشبختی اش. . . باید همه چیز را دست نخورده همانجا گذاشت و رفت! این رفتن به کندن ذره ذره ی وجودت میماند. . . سینه ات را میـــــــسوزاند. . . دلــــــــتـــــ را بیقرار میکند. . . قلبت را از هم میـــــــ ــــدرد. . . اشکت را سرازیر میکند . . . نفست را میبـــــ ــــ ـــ ــ ـــرد. . . ولی تو برای همین رفتن ، برای خوشبختی اش دعا میکنی. . . خوشبختی ای که شاید تو در آن سهمی نداری . . .!
نوشته شده در سه شنبه 90/7/26ساعت
9:3 صبح توسط زهرا.م نظرات ( ) |
Design By : Pichak |