سفارش تبلیغ
صبا ویژن


... حس ِ پنهان

مادر جوانی که به سرطان مبتلا بود واوضاع وخیمی داشت بعد ازدرمان های اولیه از بیمارستان مرخص شد و به خانه برگشت. وقتی وارد خانه شد،روی صندلی آشپزخانه نشست.

پسرش بدون اینکه داخل آشپزخانه شود دردرگاهی ایستادوبا کنجکاوی به موهای ریخته مادرش نگاه کرد.درحالی که مادر سعی می کرد حرفهایی به زبان بیاورد تا وضع موجود رابرای پسرش توجیه کند،پسرمادرش رادرآغوش گرفت.مادردرجواب نگاه معنی دار وپرسشگرپسرش تنهاتوانست بگوید:من هنوزامیدوارم که خوب شوم .

پسر کوچک از جا برخاست وباصداقت به مادر گفت:موهایت ریخته ولی قلبت،همان قلب مهربان وامیدوار گذشته است.

مادر در حالیکه اشک درچشمانش حلقه زده بود باخود زمزمه کرد:

بعضی اوقات امیدواری بهترین وکوتاهترین راه درمان است وتنهاپاسخی است که میتوان به نگاه امیدوارداد،هرچندکه پایان این امیدواری تلخ وبی نتیجه باشد!


نوشته شده در پنج شنبه 87/9/28ساعت 10:59 صبح توسط زهرا.م نظرات ( ) |


Design By : Pichak