... حس ِ پنهان
...ناگهان چشمهای استادگردمی شود.ستون فقراتش می لرزد.میپرسد:«این بوی چیست؟ چراهوای محله اینقدرچسبناک شده؟»شهردار باخجالت وصورت سرخ شده می خندد ومی گوید:«چیزی نیست جناب استاد!بابابزرگ عادت دارد،این وقت روز،نان وقندبخورد.»استادتعجب میکند:«چی؟نان وقند؟؟» -بله!میدانم که حواستان پرت شده وتمرکزتان... استاد دادمیزند:«پس چرا ایستاده اید؟حمله به طرف دندان های بابابزرگ...»تاشهردار وکارمندان شهرداری به خودشان بجنبند،استادمثل یک جوان هجده ساله میپرد روی یکی ازدندانهاوشروع میکند به گاز زدن.همان طورکه آب ازلب ولوچش می چکد ،می گوید:«بیست سال است که قندنخورده ام.این نسرین خانم مرده شور برده مرض قند داره وقندنمیخوره.» شهرداروکارمندان بادهان باز،حرکات معنوی استاد رو نگاه میکنند... پایان. توجه! توجه! دوستان عزیزم،ازاین به بعد با« فال »هم درخدمتتون هستم.شما میتونید درهرماه،خصوصیات افرادمتولد اون ماهو بخونید.ازفالهای ایرانی گرفته،تافالهای چینی،مصری،هندی و... انشا الله از آذرماه شروع میکنم.پس متولدین این ماه منتظرباشند.(بافالهای جذاب وخواندنی)
Design By : Pichak |