• وبلاگ : ... حس ِ پنهان
  • يادداشت : حوا بودن تاوان سنگيني دارد...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 69 عمومي
  • پارسي يار : 6 علاقه ، 1 نظر
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام زهرا خانم

    طولانيه اما بخون.....

    من دلم ميگيرد.....زن همسايه مان....با نگاهي که پر است از حرف و حديث......و هزاران بار خواهش...و هزاران بار شهوت...و هزاران باراهدا....مرا ميخواند...

    من دلم ميگيرد.....دختراني که الف باي زبان عشق را....فقط در هيکل برجسته خود ميدانند....و پٌر اند از شور و هوس ............و پر اند از عشق و نياز......تن را خود را که نه........روح عريان خود را...به دست پسران ريخته اند......

    من دلم ميگيرد....پسراني همه مرد.......که پي مردي و عشق....از نظر تنگي صاحبان دنيا.....در پي گفتن يک نوش به عشق مردي.....هزاران جرعه زهر خيانت را....لب به لب مينوشند......

    من دلم ميگيرد.................توي جيب هر جوان....توي روح هر جوان....اتشي برپاست.....که انها خود ندانسته و شايد در پي تدبير دانسته....دود اين اتش...که با کبريت نفرينٍ ابر مردان مرد....شعله ميگيرد........فقط مام وطن را نه....که روح ادمي رانيز....ازريشه ...ميسوزاند..........

    من دلم ميگيرد....................دختران امروز..........مرد هاي کشور.............زن همسايه ما خواهد شد....مرد پيري..که به عشق بوسه.....که در ايين و دين و مذهب دنيا.....يادگار عشق ميباشد..... در کوچه و برزن .....در پي عشق جواني؟؟؟؟؟؟؟نه ...در پي...شهوت چراني.....هر شب و هر روز........باز ميگردد......دست خالي ....؟؟؟؟

    پاسخ

    خيلي خيلي قشنگ وغم انگيز وتلخ بود...:(ممنون از حضورتون....