• وبلاگ : ... حس ِ پنهان
  • يادداشت : فرهنگ لغت خاله،عمه،دايي،عمو
  • نظرات : 1 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دو دريچه دو نگاه دو پنجره

    دو رفيق دو همنشين دو هنجره

    دو مسافر دو مسير زندگي

    دو عزيز دو همدم هميشگي

    با هم از غروب و سايه رد شديم

    غصه ي عاشقي رو بلد شديم

    فکر مي کرديم آخر قصه اينه

    جز خدا هيشکي ما رو نمي بينه

    دو غريبه دو تا قلبه در به در

    دو تا دلواپس اين چشماي تر

    دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چين

    دوتا دور افتاده ي تنها نشين

    عاقبت جدا شدن دستاي ما

    گم شديم تو غربت غريبه ها

    آخر اون همه لبخند و سرود

    چشماي پر حسادته زمونه بود

    پاسخ

    !!!!!!!:(