سفارش تبلیغ
صبا ویژن


... حس ِ پنهان

صدای گام هایت را از انتهای تاریک بیداد می شنوم...

و اینک تو ،از بتن برهنه توحش...

فریــــــــاد گرمت را

در امتداد دردناک لحظه ها

چون خوشه های از نور رها می کنی...

حضورت را در محراب شکسته دلــــــــم

و تصویرت را در قاب خاطرات دردناکم

  احساس می کنم...

تو می آیی...

و خورشید باورم در قدوم مبارکت طلوع می کند...

وقتی قلبم تپید، تو همه عظمت و بزرگیت رو تو قلب کوچک و خسته ام جا دادی... 

من...

با عزیزترین سوگندها به نامت طهارت می کنم

و در ابتدای آوازت به نماز می ایستم...

ای قامت زخمی آرزوهای من...

 ای معبود من...


نوشته شده در شنبه 91/2/9ساعت 5:27 عصر توسط زهرا.م نظرات ( ) |


Design By : Pichak