پيام دوستان
+
بهار، آغاز رويش است؛
نه فقط براي آنکه در آغاز مسير است،
بلکه براي هر جوياي حيات که فرصتش به تاراج زمستان سوخته و اکنون، در تمناي رويشي دوباره است.
باز ريشه دواندن،
باز باليدن،
برگ و بار آوردن.
گوارايتان بازشکوفايي و بازرويش.
روزهايتان، پر روزي و اوقاتتان پربرکت باد.

mariii
6:58 عصر
+
دعوت ويژه ولي امر مسلمين از عموم مردم ايران براي عمل به وظيفه و شرکت در راهپيمايي مهم روز قدس امسال...
.
.
اين بار رهبرعزيزمان حضور در راهپيمايي روز قدس را علاوه بر حمايت از فلسطين راهي براي ابراز و اثبات وحدت ملت و قدرت نظام مان دانستند.هرکس را که ايران مان را دوست دارد دعوت کنيم براي حضور...
#روزقدس
#ايران_قوي

mariii
6:56 عصر
حالا يا من دقت نکردم يا اينکه واقعا آقا تاحالا شب قبل از روز قدس پيام تصويري و فراخوان روز قدس ندادن..مخصوصا که کانال شون هم فضارو خبري کرد و حالت انتظار براي انتشار اين خبر ايجاد کرد.يعني خبر مهمه..ان شاءالله به اين واسطه که آقا به طور ويژه اومدن و دعوت کردن خدا توفيق بده ما مردم هم ويژه حضور داشته باشيم
+
دخترم منو و خواهرام رو خواهراي افسانه اي خطاب ميکنه. :) يه کليپ فرستادم تو گروه خواهرانه ..من و آبجي ها کلي خنديديم. اومده گروه رو وا کرده و ميخنده. فکر کردم اونم داره به کليپي که فرستادم تو گروه ميخنده. ميگه من دارم به خنده هاي شما ميخندم :-| اين کليپ کجاش اينقدر خنده داشت که شما خواهراي افسانه اي مردين از خنده!! !:-| :D
از دست دخترم .. :-|



mariii
6:55 عصر
کلاس آموزش حج داشتيم ولي چون شب تا صبح خواب نرفته بودم گفتم تو گروه خواهرانه مطرح کنم دوتا آبجي همسفرم بگن خب امروز نيا نکاتي که گفته شده رو ما بهت ميگيم که ديدم اونام .....:) که دوباره دخترم بعد از خوندن پيام هامون نگاه معناداري کرد و گفت قبول داري که.....:D
+
امروز قاصدکي را ديدم
که در تقلاي رفتن
خانه بر باد ساخته بود
نميدانم حامل کدامين پيام بود
که اينچنين شتاب داشت
شايد عطر نگاري را
سوي دلدادهاش ميبرد
شايد هم
نامهي سرگشادهاي از دلتنگي
درون سينه داشت
نميدانم؛ هرچه بود
روايت حال خراب معشوقي بود
که خستهي تنهايي
دست به دامان قاصدک شده است!
mariii
6:54 عصر
عالي وپراحساس،ماناباشيد بانوي هنروانديشه@};- تنها بهانه اي که من دلتنگي ام را به تو مي رسانم
و يادت را دردلم زنده نگه مي دارم، "شعر" است.
و چون نشاني ات را نداشتم،
شعرهايم را به قاصدک ها سپرده ام،
کاش امشب، پنجره اتاقت را باز گذاشته باشي
+
..مرتع دل..
. اين بار دلم خون شده ،
.از دست تو اي دوست...
.رفتي سفر و گوش نکردي ،
. چرا به دلت دوست ؟ ...
.دل جام عتيق است ،
.مشکن هي مکن ناز...
. نوميد مکن دوست! ،
. که عشق فنا کشتني نيست...
. ابريست دلم چشمم ،
. جعبهي باران...
.در مرتع دل مانده هنوز ،
.شبنم عطر تواي دوست...
غ..ر..آ
mariii
6:54 عصر
+
.. عذاب عشق..
.بيا و تو رحم کن ،
.بر دوچشمِ گريانم...
.بيا پادشاهي کن ،
.برمن و دل زارم...
. مرا به جهنم افکند ،
.عشقت اما ! ...
. چگونه بگويم که ،
.عذاب عشق را دوست دارم...
.بپوش خطايم را ،
. به اندازه مادر و کودک...
. شماره نکن خطايم ،
.گرچه به عذاب سزاوارم...
.ترا ميخوانم ؟،
. به اميد فضلت...
.در شمار گنه مگير مرا! ،
. به عشقت گرفتارم...
غ..ر..آ
mariii
6:54 عصر

+
کم کم به يادروز پروازِ ابدي
مسافرانِ ارديبهشت نزديک مي شويم...
آه از آن ارديبهشت...:'(
#پرواز_ارديبهشت
#شهيدان_خدمت

mariii
6:53 عصر
+
.
کسي را بجوي،
که جسمت نه
روحَت در طلبش باشد…!
mariii
6:51 عصر
همهيِ ما نياز داريم
تا دلمان گرم بشود برايِ ادامه دادن،
دلمان گرم بشود براي نفس کشيدن،
گاهي کلامي، واژهاي،
حرفي دلي را گرم ميکند براي ماندن،
پُلي تازه ميسازد براي رسيدنِ دو قلب به هم، براي يکيتر شدن دو قلب با هم،