پيام
+
وقتي که شانه هايم
در زير بار حادثه ميخواست بشکند
از خيال پريشان من گذشت :
” بر شانه هاي تو … “
بر شانه هاي تو
ميشد اگر سري بگذارم ..
وين بغض درد را
از تنگناي سينه برآرم
به هاي هاي ..
آن جان پناه مهر
شايد که ميتوانست
از بار اين مصيبت سنگين
آسودهام کند . . .
*قاصدک و شاپرک*
93/11/1
*زهرا.م
فريدون مشيري
||عليرضا خان||
20 کمه براش
*زهرا.م
ممنون:)
2-نيلوفر مرداب
عکس و متن عالي@};-
*زهرا.م
@};-
*زهرا.م
پشتشون ب عکسه!بعدشم اينجور عکسا ،دونفر ژست ميگيرن و عکاس عکس ميگيره و تمام .../بهتره همرو جمع نبندين..همون شما زيادي سخت گيرين بهتره!
||عليرضا خان||
:-| ديفال نيست اين دور و بر ؟؟؟
*زهرا.م
براچي؟
||عليرضا خان||
براي کوبيدن سَرِمان به آن
*زهرا.م
ميدونم.بخاطر حرف اقاي جنگاور؟
||عليرضا خان||
...
*زهرا.م
وا.چرا سه نقطه؟
||عليرضا خان||
چرا اينقدر سوال مي پرسيد ؟ :|
*زهرا.م
:|خب سوال پيش اومده ک پرسيدم ديگه:|ديگه نميپرسم:|
||عليرضا خان||
لطف مي کنيد !
*زهرا.م
...
||عليرضا خان||
...
نگارستان خيال
:-|