پيام
+
اهل يک شهرم من...شهري از جنس سکوت...خانه هامان از گِل..
دلمان از شيشه...دستهامان پر زخم...تاکمان بي ريشه...
اهل شهر خاکم...بادگير است هنوز...لقب شهرِ کويريِ دلم...
هيچکس با من نيست...نه شقايق دارم...نه گل لاله نه ياس...
خالي ام...خالي تر از تنگ بلور...جز کمي خاک ندارم چيزي...

*فريبا*
91/11/11
ذره بين زنده
سلام از دل و جان به استان يزد...
پروانگي
چه از شهر خودشونم تعريف مي کنن ايشششششش آيکون سايه :دي
رندان تشنه لب
چرا هيچكس با تو نباشه...خدا كه هست اگه بخواي ما هم هستيم...
*سحربانو*
ئه زهرا تو هم يزدي هستي مگه؟ اصن بهت نميخوره:دي
ذره بين زنده
:)) شما هم برين از شهر خودتون تعريف کنيد!
*«طلوع»*
ئه! زهرا؟ يزد؟ بام؟ شيـ ................ :دي
*زهرا.م
لايک واسه جناب خدايي :دي / جناب رندان تشنه لب خدا که جاي خود دارد...!:) / سحر خودم قم به دنيا اومدم ولي مامان وبابام يزدي هستن :) يعني اصالتا يزدي هستيم:)
*زهرا.م
ساحل الان به جناب پاکدل بگم بياد بيچاره اي :دي
*سحربانو*
آها خب خوب شد اينجوري:))
.*شقايق*.
يزد خودونه!:)
پروانگي
شهر ما نگفته همه خودشون مي دونن چه گوهريه! نياز به تعريف نداره :))
*«طلوع»*
پس الفراااار :دي
ذره بين زنده
بله خانم شقايق يزد خودودنه! :)) اتاقش تنها نمونه يه وقت!!! // شهر شما کجاست مگه خانم پروانگي؟ جوري ميگين فکر کردم شما هم يزدي هستيد!
پروانگي
شهر ما بهتر از يزد شماست .. شهر ما پر از ياد خداست
ذره بين زنده
شهرتون ميبده حکما!
پروانگي
ميبد و يزد دور از شهر ماست .. شهر ما درياييست ... غرق شدن مي طلبد
.*شقايق*.
جناب خدايي من از اتاق يزديا رفتم… شما تنهاش نزاريد:)
*«طلوع»*
شهر ما شهر تمدن و تدين ... (شهر شهر فرنگه ... آي بدو .. :دي)
ذره بين زنده
:)) کجا دانند حال ما سبکبالان ساحلها!
ذره بين زنده
شما رفتيد ولي بايد برگرديد! خانم شقايق
*«طلوع»*
**سحر بانو** كجايي؟ :دي
*سحربانو*
اينجام:دي
*«طلوع»*
يه وطني نشون بده خب! همينجوري نشسته :( .. :))))))))) :دي
*سحربانو*
:دي شعر وطنيم نمياد
*«طلوع»*
اي شاعر وطني :دي
ذره بين زنده
(آيکون: امسال پاييزه! وينه بهاره!)
*زهرا.م
:))
||عليرضا خان||
like be sher
.*شقايق*.
بايد برگردم؟؟؟!!!!!!!! اين يه دستور بود آيا؟
*زهرا.م
شقايق برگردي خوشحال ميشيم:)
* سرو *
يَتا فيد عالي ...يَتاعكس قشنگ...:)
*زهرا.م
:)) دس شما درد نكنه ! همش يَتا؟:دي
*آذرخش*
در قم نشستيم و كنار بانو/از يزد ويزدي گذشتيم عزيز
تبسم بهار ♥
وطنم پاره ي تنم ....
.:راشد خدايي:.
کاش من هم يک يزدي بودم
||عليرضا خان||
کاش من نيز يزد زا از نزديک مي ديدم :(
||عليرضا خان||
نديدم
*نگين خانوم*
شهر فقط شهر خودمون:)
*زهرا.م
:) / جناب عليرضا حتما ي سر برين يزد خيلي شهر قشنگيه :) / نگين يعني قم؟!
ذره بين زنده
صحيح است!
*نگين خانوم*
بله عزيزم قم:)
*«طلوع»*
باز فيد وطن پرستي بالا اومدا :دي :دي
*زهرا.م
ئه طلوع تو هم صداقت شدي!!:دي
*«طلوع»*
بنده صادق بودم قبلا :دي
*زهرا.م
بر منكرش لعنت :دي
*«طلوع»*
صداقت به تو ام ميادا!(آيكون تسخير القاب مردم به طور خودجوش) :)))
*نگين خانوم*
فاميل دار شديم زهرا
*«طلوع»*
طايفه دار! :))
||عليرضا خان||
خيلي دوست داشتم آموزشيم اونجا مي افتادم ... هر موقع هبوط مي خونم يزد جلوي چشمامه ... ولي نشد... ولي برنامه يزد و شب هاي کويري از لازمه هامه ...