نظرات ارسالي
+
بنام خداوند بخشنده مهربان
عصربخير خانم ها و آقايان.
با درود به روان پاک بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و با آرزوي سلامتي و طول عمر مقام معظم رهبري ، از طرف شرکت هواپيمايي *پيامرسان*، *خلبان خدايي*،*سرمهماندار دخو* و ساير کارکنان اين پرواز ورود شمارا به هواپيماي بوئينگ747 خوش آمد ميگوييم.
شماره پرواز5212 و مقصد ما افطار منزل *جناب سلماني* ميباشد.

ميراب عطش
03/12/15
.:راشد خدايي:.
مدت زمان اين پرواز تا فرودگاه *قزوين*، 2ساعت و 15دقيقه تعيين شده است و تا ارتفاع 36000پا از سطح دريا پرواز خواهيم کرد.
لطفا توجه داشته باشيد، کشيدن سيگار يا استفاده از تلفن همراه در تمامي پروازهاي شرکت هواپيمايي پيامرسان ممنوع ميباشد.
لطفا کمربندهاي مخصوص پرواز خود را ببنديد، پشتي صندلي خودرا به حالت عمودي اوليه برگردانيد، ميز جلوي خود را به حالت عمودي اوليه برگردانيد،
محمد جواد س
:))))))))))) اولش گفتم خدايا چرا اسمي از بنده نياورده نگو ميخاد چتر بشه :)
بلاي آسموني😁
:) :)
.:راشد خدايي:.
کاپيتان خوش خواهش هنوز بايد بلدرچين بخوره تا بتونه پرواز منو سرنگون کنه:)
+
امروز چه روزيه!؟ :)
آفرين! درسته... امروز روز دانشجوئه @};-
دانشجوها!
استادا!
فارغ التحصيلا!
پشت کنکوريا!
مشروطيا!
نخبه ها!
همه و همه...
روزتون مبارک :)

هما بانو
03/11/11
به خودم تبريک ميگم و به راشد و بقيه :) مهندس فخري، دکتر معزي، دکتر افشار، دکتر سخني، امير جاهد، زندگي کاروانيريال رنگارنگ، مهندس مکانيک، طرح واژه و... (بگيد اضافه شه)
پروانگي، خادمة الشهدا، گل يخ69، حضور پنهان، فانوس، تبسم بهار، قافيه باران، الهه، قاصدک و شاپرک، نرگس، سفير 313، زهرا.م، نيگن خانوم، پرنيا خانم، الهه سکوت، غزل صداقت، هور، زهرابانو، تشنه، هاله، سکوت خيس، تسنيم، ياس، کشتي نجات ما و ... (بگيد اضافه شه)
+
اين لحظات آخرين لحظات ديدار منند...
براي هميشه روي ماهت را از ديدگان خسته ام پنهان کردي
براي هميشه داشتنت بغض شد و در گلويم ماند
براي هميشه نيستي مادر
تا نگاهت مسکن لحظه هاي تلخم باشد
امروز يک ساله ميشود تلخي نبودنت:(
تو را به خدا مي سپارم
که مهربان تر از توست به من

کفش هاي مکاشفه
03/10/29
+
اعضاي تيم فوتبال *پارسي بلاگ*

شبگرد تنهايي
03/10/16
ايستاده از چپ : راشد خدايي - جاده - حسين کارگر - ايمان - دخو - زندگي کارواني - ذره بين زنده - رضا - سيد عليرضا - سيد مهدي شيرازي - پوريا
پس بدانيم بهترين دوست خداست و بهترين مال دنيا پدر و مادر است و بالاترين و شايسته ترين رفتار اين است که سخن ولايت را ارج نماييم و بدان عمل کنيم /// *عالي * /// خدا بزرگه ...
+
==============
*نقاط قوت شما چيه؟
سه تا از بهترين صفات خودتونو بگيد ...B-) *
===============
هما بانو
03/10/14
3 فرد دیگر
20 فرد دیگر
+
واقعي ترين احساسم با مجازي ترين دوستانم
قسمت ميشه و اين آرامشبخشه
.
خوشـــــــــي ها مال ِ تک تک آدماي زمينه
و همين طور
نـآ خوشــــــــــي ها
.
*و الان من ناخوشم *
اما
خوشبختم که دوستايي مثه شمارو دارم
.
دعا کنين مشکلم حل شه .* خدا دوست داره دعا کردن واسه دوستارو*
اول براي رضاي خدا بعد براي شاد شدن قلب ِ من ِ حقير
با يک قطره دعا از درياي پاک ِ قلبتون ، مستجاب کنين دعاي منو

هما بانو
03/10/11
+
هرکجا هستم باشم...
آسمان مال من است...
پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است....
و تــــو...

2-اشراق
03/7/19

29 فرد دیگر
265 فرد دیگر
5 فرد دیگر
+
همين الان مطلع شدم *پدر* يکي از کاربران خيلي خوب و سابق پارسي بلاگ *[آقاي ميراب بزرگوار]* (بهترين ها برا) سکته کردند ..والان توي بيمارستان بستري هستند..دست به دعا بشيم و براي سلامتي و شفاي پدر ايشون متوسل بشيم به خداو چهارده معصوم ..*براي شفاي پدرشون ختم 14000 صلوات همراه با قرائت آيه آيت الکرسي نذر کردم*..خواهش ميکنم اگه همراه و هم ياوريد باز هم *با ذکر يک صلوات بگين يا علي*

شبگرد تنهايي
03/7/9
سلام و سپاس. هيچ نميتونم عرض کنم که ذره اي از لطف و بزرگواري شما را جبران نمايد و اميدوارم هميشه سلامت باشيد
13 فرد دیگر
38 فرد دیگر
هايدي
03/6/20
6 فرد دیگر
20 فرد دیگر
+
[پيامک]
شب پنج شنبه قسمت شد براي اولين بار هايدي جان رو از نزديک ببينم.. :) وقتي عصرش بهم پيام داد اگه مايلم شب تو مسجد جمکران همديگر رو ببينيم ! خيلي خوشحال شدم و با تمام وجودم استقبال کردم :-) قرار شد با آقاشون بيان دنبالم .. عصر چه استرسي داشتم :) ديدن ليلي و.....:-D وقتي تماس گرفت تو کوچه منتظرند با استرس کفشمو پوشيدم و با سرعت اومدم بيرون:-)



2-شکوفه ها
03/6/17
اونقدر استرس داشتم جلو پامو نيگاه نکردم و بدون اينکه متوجه بشم دو پله رو ......:Dفقط يه لحظه حس کردم پام پيچ خورد و نزديک بود با سر بخورم زمين که نمي دونم چطور بخير گذشت ..:D خدا خيلي بهم رحم کرد اگه پام پيچ ميخورد ممکن بود تمام برنامه هاي زيارتي و ديدارم هم کنسل شه و.....
اومدم تو کوچه ديدم کسي نيست.. ولي احتمال اينکه سر کوچه باشند رفتم جلوتر که ديدم درب يک ماشين وا شد و ليلي اومد بيرون..=) با توجه به تصويري که از چهره اشون در ذهن داشتم متوجه شدم هايدي جان ( ليلي ي من ) هستند:-) يهو ناخواسته يه جيغ از شادي زدم و ...... و نزديک هايدي جان شدم و تو بغل گرفتمش و بوسه بارونش کردم..:-D