سفارش تبلیغ
صبا ویژن


رنج هست، مرگ هست، اندوه جدایی هست،..

اما ...

آرامش نیز هست، شادی هست، رقص هست..

خـــــــدا هست... 

زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان استـــــ... 

زندگی همچون رودی بزرگ که به دریا می رود، 

دامان خــــــــــدا را می جوید ...

خورشید هنوز طلوع میکند ...

فانوس ستارگان، هنوز از سقف شب آویخته است ..

بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمین می کشد .. 

امواج دریا، آواز می خوانند.. 

بر میخیزند و خود را در آغوش ساحل گــ ـــــ ــم میکنند. 

گل ها باز می شوند و جلوه می کنند و می روند .

نیستی نیستــــــــ ... 

هستی هســـــــــت ... 

پایان نیست... 

راه هــــــ ســـــ ــــت... 

و ...تولد هر کودک، نشان آن است که : 

خدا هنـــــــــوز از انسان ناامید نشده است...

 

پ.ن:در این روزهای آخر اسفند،وقتی که خانه ات،کلاه سفیدش را،به احترام بنفشه ها از سر برمی دارد...

تو نیز خاکستری های تلخ این زمستان را،از آستین بتکان...

وچشم های غبار گرفته اش را،با روزنامه های بدخبر دیروز ،بـــــــرق بینداز...

تا بهار ،چیزی نمانده...


نوشته شده در دوشنبه 90/12/15ساعت 7:56 عصر توسط زهرا.م نظرات ( ) |


Design By : Pichak